فرهنگ سازمانی و اخلاق اداری صحیح؛ لازمه رضایتمندی و اعتماد خدمت گیرندگان
دکتر علاءالدین رفیع زاده
شاید خیلی از ما در زمان دریافت خدمات از بخش های دولتی و عمومی مواجه با صحنه هایی می شویم که ارائه دهندگان خدمات بدون توجه و احترام به خدمت گیرنده اقداماتی انجام می دهد که خدمت گیرنده، آن را تلقی بر بی احترامی و توهین کرده و موجب نارضایتی فرد می شود. برای مثال شرایطی را در نظر بگیرید که شما برای دریافت خدمتی به اداره ای مراجعه کردید، ارائه دهنده خدمت بدون توجه به حضور شما مشغول کارهای دیگری است از قبیل؛ صحبت طولانی مدت با تلفن، خوردن صبحانه و مواردی از این دست و یا حتی صحبت با لحن غیرمتعارف اداری، و شما هم معطل و منتظر هستید، قطعا اغلب افراد از این شرایط رنجیده خاطر شده و شاید هم عکس العمل نشان بدهند. درست است این گونه موارد هم از طریق شکایت اداری قابل پیگیری است، ولی موضوع برای خیلی از افراد آنقدر حاد نیست که پیگیری کرده و شکایت کند اما قطعا نارضایتی را تجربه می کند و تجمیع این نارضایتی منجر به کم شدن اعتماد مردم به اداریون خواهد شد. لذا این مسئله در حال حاضر دامنگیر بخش های عملیانی واحدهای خدمات رسان به مردم هستند.
اما اجازه بدهید از نظر علمی هم اندکی در خصوص اخلاق در مدیریت دولتی بحث کنیم. آیا اخلاق مهم است؟ آیا سازمان ها، اعم از دولتی و خصوصی، به دلیل اخلاقی بودن اثربخش ترند؟ تحقیقاتی که توسط ریچارد و برمن[1] انجام شد نکات قابل توجهی را به تفکیک در دو بخش خصوصی و دولتی مطرح می نماید؛ داده های بدست آمده از بخش خصوصی نشان می دهد که اخلاقیات بهتر، به معنای کسب و کار بهتر است. پژوهشگران با بررسی دقیق 20 واحد خرده فروشی در امریکا، به این نتیجه رسیدند که وقتی کارکنان غیر مدیر، جو سازمانی را در زمینه های به اصطلاح نرم (رفتار اخلاقی، اعتماد، راستگویی، درستکاری و عدالت) نارسا می دانند، شرکت باید انتظار داشته باشد که هزینه هایش در زمینه بیماری کارکنان و پرداخت خسارت ناشی از حوادث، افزایش یابد. داده ها کاملا شفاف و روشن گرند: عدالت در دنیای واقعی، و نه فقط در آزمایش های دانشجویان تازه وارد روانشناسی، نقش مهم و تاثیر گذار دارد. داده های حاصل از بخش دولتی نیز این نتیجه را تایید می کند که اعمال رفتار اخلاقی، سازمان ها را اثربخش تر می سازد. در بررسی گسترده ایی در مورد مدیران شهر و مدیران ارشد اداری در 543 شهر با 50000 نفر جمعیت-یا بیشتر- در امریکا، این نتیجه به دست آمد که "خطرپذیری مسئولانه" از سوی این مدیران به شکل مثبت با حس اخلاقی قوی و همچنین مدیریت بهتر شهرها ارتباط دارد. این بدان معناست که شهرهایی که خطرپذیری مسئولانه داشته اند (شامل یک سوم نمونه مورد بررسی) دادخواهی های کم تر و نیز مراجعات قضایی کمتری در زمینه وجه الضمان ها دارند و فعالیت های مرتبط با بهبود بهره وری آنها در مقایسه با کار آفرینان کمتر خطرجو، بیشتر بوده است. همچنین کارآفرینان با خطرپذیری کمتر یا غیر مسئولانه تر از دید پژوهشگران در قیاس با خطر جویان مسئول، از نظر مقایس های اخلاقی در سطح پایین تر قرار دارند. آنها (گروه خطر جوی غیر مسئول) به دنبال نوآوری هستند ولی پاسخگویی و مسئولیت خواهی را قبول ندارند. همچنین این گروه در مقایسه با خطر جویان مسئول، آموزش و حرفه گرایی کمتری نیز دارند. در هرحال نتیجه گیری این است که اخلاقیات در کسب و کار بهتر و دولت خوب تاثیر دارد.(نیکولاس هنری[2]، 1386)
تحقیق مشابهی توسط وندروال[3] (2008) در خصوص ارزش های حاکم در بخش دولتی و خصوصی و اهمیت آن انجام شده که نشان می دهد، ارزش های مطرح در بخش دولتی و خصوصی در عین حال که متفاوت هستند در برخی موارد مشابه هم هستند. تحلیل داده های جمع آوری شده در این تحقیق نشان داد که؛ طبق نظر مدیران بخش دولتی، پاسخگویی، مهم ترین ارزش در بخش دولتی می باشد. بعد از آن به ترتیب ارزش های؛ پایبندی به قانون، توانمندی مبارزه با فساد، توان کارشناسی و تخصص، اعتبار، اثربخشی، بی طرفی، کارایی، شفافیت و توانایی ارائه خدمات، از جمله ارزش های دارای رتبه برتر در بخش دولتی بوده و خود شکوفایی و سودآوری، کم ارزش ترین فاکتورها در بخش دولتی می باشد. در مقابل، سودآوری به عنوان مهم ترین ارزش در بخش خصوصی اولین رتبه را به خود اختصاص داده است و ارزش های؛ پاسخگویی، اعتبار، اثر بخشی، توان کارشناسی و تخصص، مهربانی، خلاقیت در رتبه های بعدی قرار دارند. ارزش های عدالت اجتماعی و خودشکوفایی دارای پایین ترین رتبه در بخش خصوصی می باشد. نتایج این مطالعه نشان داد علاوه بر این که هر کدام از بخش های دولتی و خصوصی دارای ارزش های جداگانه ایی هستند، چهار ارزش با عناوین؛ پاسخگویی، تخصص کارشناسی، اعتبار و اثربخشی به عنوان پر اهمیت ترین ارزش های مشترک در بخش دولتی و خصوصی می باشد. مطالعات انجام شده توسط نظریه پردازان حوزه مدیریت دولتی از قبیل؛ استیفن بیلی[4]، فردریکسون[5]، روهر[6]، اشمیت[7]، دوبل[8]، کوپر[9] و وارویک[10] نیز نشان از اهمیت بالای اخلاق در حوزه مدیریت دولتی است[11].
با عنایت به مهم بودن اصل موضوع اخلاق، بحث بعدی این است که، واقعا چطور می شود اطمینان حاصل کرد که اخلاقیات در بخش دولتی و خدمات عمومی رعایت شود؟ تئوری ها و رویکردها در این خصوص چه نقشی دارند؟ آیا از طریق قوانین و مقررات قراردادی می توان موضوع را نهادینه کرد؟«توماس» و « لينچ» به كارگيري عقل روحاني و خرد معنوي[12] را به عنوان یک راهکار مطرح کردهاند، آنها اعتقاد دارند، تفكر سكولاريسم براي پيروزي و فائق آمدن به چالش هاي مستمر بخش دولتي ناتوان و ناكافي بوده و براي اداره جوامع جهاني نيز ناكافي خواهد بود. بنابراين، ما مي بايست درجايي ديگر به دنبال يك اصول هدايت كننده و راهنما بگرديم. اين دو نفر ما را دعوت مي كنند كه جستجو بايد از طريق مباني مذهبي و فلسفي در تمامي جهان باشد، اين موضوع ما را به سمت خرد معنوي كه در ميان فرهنگ ها وجود دارد، هدايت مي كند و ما را با يك منبع جهاني از دانش آموزان آشنا مي سازد و ما را آموزش مي دهد كه چگونه رفتار و نگرش درست داشته باشيم، اگرچه آنها از يك مذهب و دين خاصي حمايت نكردهاند اما بررسي هاي آنها به يك قانون طلايي[13] منجر شد كه همان ماهيت اخلاق جهاني است.[14] كه در بسياري از مذاهب جهان وجود دارد.
جمع بندی- از بحث های ارائه شده می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که؛ اخلاقیات و ارزشهای اخلاقی و اجتماعی در وجود انسان ها نهفته است اما نوع برخوردها و تعاملات اجتماعی به طور عام و نوع تعاملات و ارتباطات بین خدمت دهندگان و خدمت گیرندگان بخش عمومی و دولتی به طور خاص عامل اصلی پایداری این اصل و نهادینه شدن آن به عنوان فرهنگ سازمانی در سازمان های بخش عمومی و دولتی خواهد شد. این موضوع در جوامع غربی نشأت گرفته از تئوری ها و رویکردهای علمی خاص خودشان است. ولی در جوامع اسلامی قبل از این تئوری ها و مبانی علمی، مبانی دینی و اسلامی دقیق است که تعیین کننده اخلاقیات و ارزش های یک جامعه و یک سازمان است. بدیهی است نهادینه سازی متغیرهای فرهنگ سازمانی و اخلاق حرفه ای بایستی از طریق، زیرسیستم های منابع انسانی (در مراحل؛ جذب، آموزش و ارزیابی) دستگاه های اجرایی برنامه ریزی و عملیاتی شود.
[2] برای مالعه بیشتر به منبع زیر مراجعه نمایید:
نیکولاس هنری، اداره امور عمومی و مسائل حکومتی، ترجمه منوریان عباس، انتشارات سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، چاپ اول سال 1386
[3] Van Der Wal, Z De Graaf, G and Lasthuizen, K, (2008), "What’s valued most? Similarities & differences between the organizational values of the public & private sector", Public Administration Vol. 86, No. 2, 2008 pp465–482
[11] برای مطالعه بیشتر به منبع زیر مراجعه نمایید:
الوانی سید مهدی، یعقوبی نورمحمد، مدیریت دولتی و ضرورت تقویت زیرساختهای اخلاقی، فصلنامه مطالعات مدیریت بهبود و تحول، شماره 39 و 40، پاییز و زمستان 1382
[12]Applying Spiritual Wisdom
[14] برای مطالعه بیشتر به منبع زیر مراجعه نمایید:
مجيبي تورج، محمديان ساروي محسن، فضائل اخلاقي و مدير قرن بيست و يكم، ماهنامه علمي - آموزشي تدبير سال پانزدهم، شماره 145، خرداد 1383