ارائه
دهندگان خدمات اداری و شهروندی یا همان بوروکراتهای سطح خیابان، به منزله افرادی هستند که
در پشت ویترین مغازههای مجلل، نقش تعیین کنندهایی در نحوه ارائه خدمات و تعیین
کننده میزان رضایت مشتریان یا خدمت گیرندگان هستند. نقش این افراد تا آنجا مهم است
که مردم یا شهروندان، آنها را به عنوان دولت میشناسند. به عبارت دیگر ارزیابی
مردم از عملکرد آنها همان ارزیابی از عملکرد دولت تلقی میشود. برای مثال اگر مردم
در حوزه خدمات شهری از قبیل؛ خدمات پلیس، خدمات بهداشتی و ... ، خدمات ارائه شده
را همراه با فساد اداری دریافت نمایند، عملکرد کل دولت را زیر سوال میبرند. این
موضوع زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند که بخش اعظم بودجه یک کشور صرف ارائه خدمات
در قالب بوروکراسیهای سطح خیابان میشود. لذا لیپسکی در مقاله ای، به نقش
حیاتی که بوروکراتهای سطح خیابان دارند، اشاره کرده و دو نوع تعارض ممکن را
در این زمینه تحلیل مینماید که این تعارضها عبارتند از: "تعارض بر سر
دامنه و اهميت خدمات دولتي" و "تعارض بر سر تعامل با شهروندان".
به منظور بیان نقش حیاتی بورکراتها، میتوان اشاره کرد که؛ «بوروکراتهاي
سطح خيابان، بر منازعات سياسي، به دو دليل برتري دارند: نخست اينکه منازعات بر
سر دامنه صحيح و تمرکز بر خدمات دولتي اساساً جدال بر سر گستره و کارکرد کارکنان
دولت است. دوم اينکه بوروکراتهاي سطح خيابان داراي تاثير قابل ملاحظهايي بر
زندگي مردم هستند. اين پيامد ميتواند به انواع مختلف، تجلي يابد. آنها
انتظارات شهروندان را از خدمات دولتي، تعديل مينمايند و شايستگي شهروندان را براي
اخذ مزايا و مجوزها تعيين ميکنند. همچنين بوروکراتهاي سطح خيابان بر رفتار
شهرونداني که خدمت را دريافت ميکنند، نظارت دارند و در يک کلام، به سادگي جنبههاي
قانوني روابط شهروندان با دولت را هدايت مينمايند.» در خصوص تعارض بر سر دامنه
و اهمیت خدمات دولتی، به حجم استخدامهای بخش دولتی و همچنین حجم بودجه دولتی
که در این زمینه تخصیص مییابد، میتوان اشاره کرد. مثال بارز در این زمینه حجم
پرداختی توسط دولتهای محلی امریکا که بیش از نیمی از بودجه این کشور را شامل میشود،
را میتوان مورد اشاره قرار داد. لذا میتوان
اینگونه تحلیل کرد که؛ بوروکراسي سطح خيابان، به شدت بر نيروي کار متمرکز است،
بنابراين هزينه دستمزد کارکنان اين نهادها به شدت بالا است و بخش اعظمي از آنچه
توسط دولت در حوزههای آموزش، پلیس یا سایر خدمات اجتماعی، پرداخت میشود،
مستقیماً به پرداخت حقوق بوروکراتهای سطح خیابان تعلق دارد. برای مثال در
شهرهای بزرگ بیش از 90 درصد هزینه های پلیس، صرف پرداخت دستمزد میشود. این نوع
بوروکراسی به واسطه اين ادعا که امنيت در نتيجه کاهش نيروي پليس به خطر افتاده و
يا مردم از کثيفي خيابان به خاطر تعداد کمتر رفتگران ناراحت ميشوند، معمولا از
طرف مردم نیز پشتيباني مي شوند. در خصوص تعارض در تعامل با شهروندان در این نوع
از بوروکراسی نیز، لیپسکی به نقش بیواسطه و شخصی بوروکراتهای سطح خیابان
اشاره کرده و تحلیل میکند که، بوروکراتهای سطح خیابان بر مبنای مقاصد شخصی
تصمیمگیری میکنند. به عبارت ديگر، در اجرای خطمشي، بوروکراتهاي سطح خيابان تصميماتي
درباره مردم ميگيرند که بر فرصتهاي زندگي آنها اثر ميگذارد. با قلمداد کردن
افراد به عنوان يک گيرنده خدمات رفاهي، يک بزهکار نوجوان يا يک تحصيل کرده، بر
روابط سايرين با آن فرد اثر گذاشته و همچنين بر خودارزيابي فرد تاثير دارند. به
طور خلاصه بايد گفت که، واقعيت کار بوروکراتهاي سطح خيابان اين است که از بوروکراتيک
ايدهآل– که عدم لحاظ نيات شخصي در تصميم گيري است- فاصله
دارند.
انتخاب
افراد، به عنوان بوروکراتهای سطح خیابان بر اساس مدلهای تناسب شغل با شاغل، آموزش
دقیق و کاربردی، فرهنگ سازی مناسب، ایجاد فرهنگ پاسخخواهی در جامعه، آشنایی افراد
با حقوق و تکالیف خود از مهمترین اقدامات اثرگذار در این زمینه میباشد.
علاءالدين رفيع زاده
منبع
مورد استفاده:
"Street-level bureaucracy the critical role of street-level
bureaucrats"
Lipsky